جدول جو
جدول جو

معنی شش پنج - جستجوی لغت در جدول جو

شش پنج
شش و بش، قمار، هر چیز که در معرض تلف باشد
تصویری از شش پنج
تصویر شش پنج
فرهنگ لغت هوشیار
شش پنج
در بازی نرد، شش و بش، کنایه از قمار، کنایه از هر چیزی که در معرض تلف باشد، برای مثال از شش و از پنج عارف گشت فرد / محتزر گشته ست زاین شش پنج نرد (مولوی۱ - ۱۱۰۶)
تصویری از شش پنج
تصویر شش پنج
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

گردکانی باشد که درون آن را خالی کنند و به جهت بازی قمار پر از سر سازند
فرهنگ لغت هوشیار
((~. خَ))
گردکانی باشد که درون آن را خالی کنند و به جهت بازی قمار پر از سرب سازند
فرهنگ فارسی معین
شش و بش، قمار، هر چیز که در معرض تلف باشد، قمار باز، شخصی که هر چیز دارد در معرض تلف آورد، آزاده کامل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ده پنج
تصویر ده پنج
زر یا سیم که نیمی از آن از فلز پست و ارزان مانند مس باشد، سیم یا زر قلب و ناسره، مسکوک که فقط پنج دهم آن زر خالص باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شش و پنج
تصویر شش و پنج
((ش شُ پَ))
اصطلاحی است در بازی نرد که یک تاس شش و یک تاس پنج بیاید، کنایه از قمار و هر چیزی که در معرض تلف باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شش و پنج
تصویر شش و پنج
در بازی نرد شش و بش
کنایه از قمار
کنایه از هر چیزی که در معرض تلف باشد
شش فارسی و پنج یا بش ترکی
فرهنگ فارسی عمید
نوعی گرز آهنین که دارای شش پهلو باشد، چوبدستی ضخیم و کوتاه دارای سری گرد خطوط بشش قسمت شده و بر آن میخهای درشت کوبیده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شش پر
تصویر شش پر
نوعی گرز آهنی شش پهلو، چوب دستی کلفتی که بر سر آن میخ های درشت کوبیده باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شش پر
تصویر شش پر
((~. پَ))
نوعی گرز آهنین که دارای شش پهلو باشد، چوبدستی ضخیم و کوتاه دارای سری گرد که به وسیله خطوط به شش قسمت شده و بر آن میخ های درشت کوبیده باشند
فرهنگ فارسی معین